English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
neck U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
necks U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metallography U شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
base metals U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
conic sections U مقاطع مخروطی
intersections U محل مقاطع
intersection U محل مقاطع
rolled section U مقاطع نوردشده
build up section U مقاطع مرکب
built up section U مقاطع مرکب
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
properties of section U خواص مقاطع تیرها
lobulation U دارای مقاطع کوچک
lobulation U تقسیم به مقاطع کوچک
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
chord plane U صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
dioxide; metals U دیاکسید-فلزات
parting of metals U تجزیه فلزات
fineness U عیار فلزات
coinage metals U فلزات مسکوک
scissel U دم قیچی فلزات
whitesmith U ابکار فلزات
base metal U فلزات بنیانی
noble metals U فلزات نجیب
base metals U فلزات بنیانی
cuttings U براده فلزات
metal physics U فیزیک فلزات
post transition metals U فلزات پس واسطه
drillings U براده فلزات
abrasive grit خرده فلزات
melting pot U دیگ ذوب فلزات
native metals U فلزات خالص طبیعی
work hardening U سخت کاری فلزات
metallize U روکش کردن با فلزات
non ferrous metal industry U صنعت فلزات غیراهنی
melting pots U دیگ ذوب فلزات
ferrous U فلزات اهن دار
white bearing metals U فلزات سفید یاطاقان
metallurgy U استخراج و ذوب فلزات
docimasy U فن ازمایش فلزات ودواها
narrow band filter U صافی فلزات باریک
molten bath U حمام ذوب فلزات
metal foundry U ریخته گری فلزات
burnisher U الت پرداخت فلزات
metal foulings U خرده سوفاله فلزات
smeltery U کارخانه ذوب فلزات
metallurgical engineering U علم ذوب فلزات
metllurgist U متخصص ذوب فلزات
joming test U ازمایش تعیین سختی فلزات
carat U درجه خلوص فلزات پربها
metallurgists U متخصص قال کردن فلزات
pyrometallurgy U استخراج فلزات در اثر حرارت
metallurgist U متخصص قال کردن فلزات
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
carats U درجه خلوص فلزات پربها
nonferrous U غیراهنی فلزات غیر اهنی
bullion U شمش فلزات با عیار معین
metalline U فلزی اغشته به نمک فلزات
metallurgy U فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
sullage U مواد اضافی فلزات مذاب
electro plating U ابکاری فلزات به کمک برق
edging machine U دستگاه خم کننده لبه فلزات
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
founding U علم ذوب وریختن فلزات
metallurgical U وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
cupellation U گرفتن فلزات قیمتی از سرب
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
extrusion U شکل دادن گرم یا سرد فلزات
transmutation of metals U استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
vicker's diamond hardness tester U دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
snips U قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
electrometallurgy U صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
dross U کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
finery U زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
cold working property U قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
picking U پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
flame cleaning U تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
rivet test U ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
billon U الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
compass compensation U تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
hand forming U شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
passivating U پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
cold work U عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
to anneal U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
azoth U جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
spontaneity U ناگهانی
all at once <idiom> U ناگهانی
strike U تک ناگهانی
strikes U تک ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> U ناگهانی
instantaneous U ناگهانی
sudden U ناگهانی
snapping U ناگهانی
precipitating U ناگهانی
snap U ناگهانی
snaps U ناگهانی
snapped U ناگهانی
abrupt U ناگهانی
surprise attack U تک ناگهانی
precipitate U ناگهانی
precipitates U ناگهانی
precipitated U ناگهانی
abruption U قطع ناگهانی
spurted U خروج ناگهانی
sortie U حمله ناگهانی
twitch U انقباض ناگهانی
snaps U شتابزدگی ناگهانی
sorties U حمله ناگهانی
suddenly U بطور ناگهانی
spurt U افزایش ناگهانی
spurt U خروج ناگهانی
scream U ناگهانی گفتن
screamed U ناگهانی گفتن
screams U ناگهانی گفتن
detonation U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ناگهانی
to bolt U ناگهانی جهیدن
flaw U اشوب ناگهانی
flaws U اشوب ناگهانی
he acted from impluse U نیروی ناگهانی یا
spurted U افزایش ناگهانی
nosedives U افت ناگهانی
nosedived U افت ناگهانی
nosedive U افت ناگهانی
brainwaves U الهام ناگهانی
brainwave U الهام ناگهانی
xenogenesis U خلق ناگهانی
target of opportunity U هدف ناگهانی
switcheroo U تغییر ناگهانی
sudden stoppage U توقف ناگهانی
supervention U اتفاق ناگهانی
saltus U انتقال ناگهانی
saltation U جنبش ناگهانی
power surge U برق ناگهانی
peripeteia U تغییر ناگهانی
opportunity target U هدف ناگهانی
flare up U اشتعال ناگهانی
flare up U غضب ناگهانی
nosediving U افت ناگهانی
burst force U نیروی ناگهانی
spurting U خروج ناگهانی
spurting U افزایش ناگهانی
spurts U خروج ناگهانی
spurts U افزایش ناگهانی
sudden death U مرگ ناگهانی
sudden-death U مرگ ناگهانی
in one's tracks <idiom> U ناگهانی ،بیدرنگ
explosive U یورش ناگهانی
walk out <idiom> U ناگهانی رفتن
accidental war U جنگ ناگهانی
an abrupt departure U حرکت ناگهانی
shoot up <idiom> U ناگهانی بلندکردن
blow out U خروج ناگهانی
break down U سقوط ناگهانی
hit-and-run <idiom> U تاثیر ناگهانی
all of a sudden <idiom> U به طور ناگهانی
irruption U ایجاد ناگهانی
twitched U انقباض ناگهانی
catastrophes U بلای ناگهانی
shock U هراس ناگهانی
shocked U هراس ناگهانی
shocks U هراس ناگهانی
flick U تکان ناگهانی
flicked U تکان ناگهانی
flicking U تکان ناگهانی
lunging U حمله ناگهانی
flicks U تکان ناگهانی
lunges U حمله ناگهانی
random U مسیر ناگهانی
lunged U حمله ناگهانی
randomly U مسیر ناگهانی
crashingly U ورشکستگی ناگهانی
lunge U حمله ناگهانی
crashing U ورشکستگی ناگهانی
raids U حمله ناگهانی
boom U ترقی ناگهانی
twitches U تکان ناگهانی
crashed U ورشکستگی ناگهانی
crashes U ورشکستگی ناگهانی
twitches U انقباض ناگهانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com